یادداشت روز؛

به کجا چنین شتابان؟!

به گزارش نویدتهران، یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های جامعه ایرانی در طول تاریخ، پیوند عمیق میان دین و فرهنگ عمومی بوده است. آیین‌های مذهبی، به‌ویژه مراسم سوگواری، همواره نقشی محوری در انسجام اجتماعی، انتقال ارزش‌ها و حفظ هویت جمعی ایفا کرده‌اند. با این حال، در سال‌های اخیر شاهد پیدایش پدیده‌هایی هستیم که نه‌تنها ریشه در معارف اصیل دینی ندارند، بلکه به نوعی تحریف و بدعت در سنت‌های مذهبی محسوب می‌شوند. این تغییرات نگران‌کننده، بیش از آنکه نشانه ایمان و معنویت باشند، بازتابی از مصرف‌گرایی، چشم‌وهم‌چشمی، و فاصله گرفتن از آموزه‌های دینی و مذهبی‌اند.در بررسی این روند، چند مصداق آشکار توجه برانگیز است.

نخست، تجمل‌گرایی در برگزاری مراسم ترحیم. سفره‌های رنگین، مهمانی‌های پُرزرق‌وبرق، و هزینه‌های هنگفت برای تاج‌های گل یا آگهی‌های تسلیت، نه تنها کمکی به آرامش روح درگذشته نمی‌کند، بلکه به‌نوعی رقابت مالی میان خانواده‌ها دامن می‌زند. این در حالی است که فلسفه اصلی سوگواری، یادآوری فناپذیری انسان و توجه به معنویت است، نه نمایش توان اقتصادی

دوم، رواج حرکات موزون و حتی رقص در برخی مجالس زنان یا مراسم تشییع. این رفتارها که گاه با اجرای گروه‌های موسیقی همراه می‌شود، شباهتی سطحی به آیین‌های سماع صوفیان دارد، اما از منظر شرعی و اخلاقی کاملاً مردود است. چنین صحنه‌هایی بیش از آنکه نشانه احترام به درگذشته باشد، به نوعی بی‌حرمتی و آزار روح او تعبیر می‌شود.

سوم، ایجاد سنت‌های تازه در خاکسپاری هنرمندان یا چهره‌های مشهور. نواختن ساز بر مزار درگذشتگان یا برپایی تجمع‌های موسیقایی پس از فوت برخی چهره‌ها، اگرچه به نیت تکریم هنری انجام می‌شود، اما در عمل موجب انحراف از سنت‌های شرعی و ساده‌زیستی مراسم مرگ می‌گردد.

چهارم، دفن حیوانات خانگی و حتی تهیه سنگ قبر برای آن‌ها در آرامستان‌ها. این پدیده که برگرفته از فرهنگ غربی است، نه تنها با عُرف و شرع اسلامی ناسازگار است، بلکه به نوعی نشان‌دهنده خلأ معنوی و تغییر اولویت‌های فرهنگی در بخشی از جامعه است.پرسش اساسی اینجاست که چرا چنین انحرافاتی در جامعه رواج یافته‌اند؟ بخشی از پاسخ را باید در ضعف باورهای دینی و کاهش آگاهی عمومی از فلسفه مناسک مذهبی جست‌وجو کرد. هنگامی که سوگواری از محتوای معنوی خود تهی شود، به سرعت به ابزاری برای نمایش اجتماعی و رقابت اقتصادی تبدیل می‌گردد.

از سوی دیگر، نفوذ رسانه‌ها و الگوگیری از سبک زندگی سلبریتی‌ها، نقش پُررنگی در شکل‌دهی به این انحرافات داشته است.

نمایش‌های پُرهزینه، مراسم متفاوت و حتی رفتارهای خارج از عُرف، به سرعت در فضای مجازی بازتاب می‌یابد و به الگوی بخشی از جامعه تبدیل می‌شود.برگزاری مراسم مذهبی و سوگواری، فرصتی برای یاد خدا، عبرت‌آموزی از مرگ، و تقویت همبستگی اجتماعی است. هرگونه تحریف و بدعت، این فرصت ارزشمند را به ضد خود تبدیل می‌کند.

از این رو، اصلاح این روند یک ضرورت فرهنگی و دینی است.جامعه و حاکمیت، هر دو در این زمینه مسئولیت دارند. نهادهای فرهنگی و دینی باید با آموزش، تبیین و فرهنگ‌سازی، ماهیت حقیقی سوگواری را برای مردم بازگو کنند. در عین حال، قوانین و ضوابط روشن نیز می‌تواند مانع از ترویج رفتارهای خلاف شرع و عرف گردد.

امروز بیش از هر زمان دیگر به بازگشت به عقلانیت دینی و سادگی در آیین‌ها نیازمندیم. اگر جامعه ما نتواند میان معنویت اصیل و ظواهر فریبنده تمایز قائل شود، خطر تهی شدن از محتوا و گرفتار آمدن در دام بدعت‌های بی‌ریشه جدّی خواهد بود.

مرگ، یادآور پایان دنیای مادی و آغاز حیات اُخروی است؛ پس شایسته نیست که مراسم مربوط به آن، صحنه تجمّل، رقابت و بی‌حرمتی شود.تنها با بازگشت به اصل، یعنی ایمان، صداقت و سادگی، می‌توان از این انحرافات عبور کرد و میراث آیینی و معنوی ملت ایران را از آسیب‌های زمانه حفظ نمود.

نویسنده:رسول سعیدی زاده