ماه فروماند از جمال محمد(ص)
به گزارش نویدتهران، گزیده ای ازمطالب درباره زندگانی حضرت محمد(ص)منتشر می شود.
عرب جاهلی،مبداتاریخ ثابت ومنظمی نداشت بلکه حادثه ای از حوادث مهم محلی مانند مرگ شخصیتی بزرگ ومشهور یا جنگی خونین دوقبیله را مدتی مبدا تاریخ قرار می داد.هنگامیکه سپاه فیل به فرماندهی ابرهه،فرمانروای حبشه که برای تخریب کعبه،به مکه حمله کرده بودبصورت خارق العاده وبا قدرت نمایی غیبی خداوند،شکست خورد آن سالها مدت ها بعنوان عام الفیل مبداتاریخ قرار گرفت، حضرت محمد(ص)درهمان سالها در مکه دیده به جهان گشود.
ماه فروماند از جمال محمد(ص)
ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتي نيست در نظر قدر با کمال محمد
وعدهي ديدار هر کسي به قيامت ليلهي اسري شب وصال محمد
آدم و نوح و خليل و موسي و عيسي آمده مجموع در ظلال محمد
عرصهي گيتي مجال همت او نيست روز قيامت نگر مجال محمد
وآنهمه پيرايه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمين خواهد آسمان که بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمين حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد
شايد اگر آفتاب و ماه نتابند پيش دو ابروي چون هلال محمد
چشم مرا تا به خواب ديد جمالش خواب نميگيرد از خيال محمد
سعدي اگر عاشقي کني و جواني عشق محمد بس است و آل محمد
حضرت محمد(ص) دوماهه بودکه پدرش عبدالله دربازگشت ازسفربازرگانی شام درشهریثرب درگذشت،قرآن کریم از یتیمی او چنین یادکرده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى ﴿۶﴾ مگر نه تو را يتيم يافت پس پناه داد (۶) وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿۷﴾ و تو را سرگشته يافت پس هدايت كرد (۷) وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿۸﴾ و تو را تنگدست يافت و بى نياز گردانيد (۸) سوره ۹۳: الضحى
نوزاد آمنه پس ازنخستین روز های تولد که ازشیرمادر استفاده می کردبه دایه ای به نام حلیمه سعدیه سپرده شدکه دربادیه زندگی میکرد.حلیمه دوسال اورا شیرداد وتاپنج سالگی نگهداری کرد وسپس به خانواده اش تحویل داد.
آمنه پس از آنکه کودک را تحویل گرفت به یثرب سفرکرد پس از یک ماه توقف در یثرب،درراه بازگشت به مکه در گذشت،عبدالمطلب سرپرستی حضرت محمد(ص) را به عهده گرفت وتازنده بود از نوه خودبه خوبی نگهداری ونگهبانی می کرد.حضرت محمد(ص) هشت ساله بود که عبدالمطلب نیز در گذشت وکفالت اورابه ابوطالب سپرد.اومردی بزرگوار،باهمت ودر میان قریش سرافراز بود.اوبه حضرت محمد(ص)سخت علاقمندبود.فاطمه بنت اسد همسرابوطالب در پرورش وسرپرستی او نقش مهم داشت ودراین راه زحمت بسیار کشید.
حضرت محمد(ص)که به مرز چهل سالگی رسیده بودباز به روش چندین ساله در کوه حراءبه سرمی بردکه پیک وحی فرود آمدونخستین آیات قرآن را از درگاه خدای بزرگ درگوش جانش فراخواند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿۱﴾ بخوان به نام پروردگارت كه آفريد (۱) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿۲﴾ انسان را از علق آفريد (۲) اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿۳﴾ بخوان و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است (۳) الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾ همان كس كه به وسيله قلم آموخت (۴) عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿۵﴾ آنچه را كه انسان نمى دانست [بتدريج به او] آموخت (۵) كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾ حقا كه انسان سركشى مى كند (۶) أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿۷﴾ همين كه خود را بى نياز پندارد (۷) إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى ﴿۸﴾ در حقيقت بازگشت به سوى پروردگار توست (۸) أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى ﴿۹﴾ آيا ديدى آن كس را كه باز مى داشت (۹) عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿۱۰﴾ بنده اى را آنگاه كه نماز مى گزارد (۱۰)
أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿۱۱﴾ چه پندارى اگر او بر هدايت باشد (۱۱) أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿۱۲﴾ يا به پرهيزگارى وادارد [براى او بهتر نيست] (۱۲) أَرَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾ [و باز] آيا چه پندارى [كه] اگر او به تكذيب پردازد و روى برگرداند [چه كيفرى در پيش دارد] (۱۳) أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى ﴿۱۴﴾ مگر ندانسته كه خدا مى بيند (۱۴) كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ ﴿۱۵﴾ زنهار اگر باز نايستد موى پيشانى [او] را سخت بگيريم (۱۵) نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿۱۶﴾ [همان] موى پيشانى دروغزن گناهپيشه را (۱۶) فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ ﴿۱۷﴾ [بگو] تا گروه خود را بخواند (۱۷) سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ ﴿۱۸﴾ بزودى آتشبانان را فرا خوانيم (۱۸) كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ ﴿۱۹﴾ زنهار فرمانش مبر و سجده كن و خود را [به خدا] نزديك گردان (۱۹) سوره ۹۶: العلق
آغاز دعوت جهانی
اگرپیامبراسلام درسالهای دعوت درمکه وچندین سال پس از هجرت،گامی درجهت گسترش اسلام درخارج ازجزیره العرب برنداشت ،به خاطرآن بود که کارشکنی ها ودشمنی های مشرکان مکه،یهود ودشمنان دیگرفرصت چنین کاری را نمی داد.اماپس ازپیمان صلح حدیبیه که فکراواز ناحیه خطرحمله قریش آسوده گشت وآرامش نسبی در مدینه حکمفرما شد،درذیحجه سال ششم یا محرم سال هفتم هجرت،طی نامه ای که به شاهان وزمامداران آن روز جهان نوشت،آنان را به اسلام دعوت کرد.
پیامبرگرامی(ص)دریک روزشش نامه توسط شش تن ازیاران خود به زمامداران آن روز جهان فرستاد که عبارتنداز:
نجاشی ،پادشاه حبشه،قیصرروم؛خسروپرویز؛پادشاه ایران؛مقوقس،پادشاه مصر؛حارث بن ابی شمرغسانی،حاکم شام وهوذه بن علی،پادشاه یمامه
البته این طلیعه دعوت جهانی پیامبر اسلام بود ونامه ای دعوت زمامداران جهان محدود به این شش نامه نبود بلکه حضرت از آن روز تا هنگام وفات،به تدریج پیک های دیگری به اطراف جهان فرستاد مضمون نامه هامشابه هم بود وهمه آنها با عباراتی ساده،بی تکلف،صریح وقاطع نوشته شده بود.البته عکس العمل زمامداران جهان دربرابر این دعوت یکسان نبود.
گرد آورنده:زیور جواندل(کارشناس دینی)
برگرفته از:
تاریخ اسلام«مهدی پیشوایی»
اصول کافی
تاریخ یعقوبی
بیهقی
طبرسی«مجمع البیان»