نگرانی راهبردی اروپا از پیروزی ترامپ
به گزارش نویدتهران،اگرچه ممکن است دونالد ترامپ عامل فاصله گرفتن آمریکا و اروپا از یکدیگر باشد، اما این که فرض شود با پیروزی مجدد جو بایدن روابط دو طرف به سادگی به منطقه امن سنتی خود باز خواهد گشت، اشتباه است.
فرانسوا هایسبورگ در تحلیلی که در وبسایت مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی لندن منتشر شد، نوشت: احتمال دارد با بازگشت ترامپ آمریکا نقش اصلی خود را در نظم امنیتی اروپا کنار بگذارد. ناتو در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ تجربهای نزدیک به مرگ داشت. اما بوروکراسی دفاعی آمریکا اقدامات نظامی در اروپا را حفظ کرد و حتی این اقدامات را در آن دوره افزایش داد. ترامپ گلایه کرده است که در آن زمان «دولت پنهان» او را وادار به چنین کاری کرد. احساسات او در مورد اروپا منفی بود. تلاشهای رهبران اروپایی برای ایجاد اعتماد با شکست مواجه شد. هیچ یک از ابتکارات سیاست خارجی ترامپ، به ویژه توافق ابراهیم، اروپایی ها را جذب نکرد.
ترامپ به صراحت گفته است که دور دوم او بیشتر از دوره اول اختلال ایجاد خواهد کرد. او اشاره کرده است که انتصابهای سیاسی او ایدئولوژیک و انتقامجویانه خواهد بود و جنگ روسیه -اوکراین را ظرف 24 ساعت پس از روی کار آمدن حلوفصل خواهد کرد. سخنان ترامپ در کارولینای جنوبی زنگ خطر را در اروپا به صدا درآورد. او گفت روسها را تشویق میکند تا با آن دسته از اعضای ناتو که هزینهها را پرداخت نمیکنند، «هر کاری که میخواهد» انجام دهد.
سیاستگذاران اروپایی مجبور شدند آن سخنان را بررسی کنند. محتوا و روند آماده سازی کامل و دقیق برای اروپایی بدون آمریکا غیرعلنی باقی ماند. بحثهایی علنی در مورد افزایش قابلیتهای دفاعی-صنعتی برای کمک به اوکراین، کاهش وابستگی اروپا به آمریکا، آینده بازدارندگی هستهای آمریکا و آمادگی فرانسه برای دادن ابعاد ویژه اروپایی به بازدارندگی هستهای شکل گرفته است. نزدیکی راهبردی اروپا و آمریکا ممکن است به قربانی اولیه ترامپیسم در حال ظهور تبدیل شود.
احتمالا پایتختهای اروپایی در حال برنامهریزی احتمالی برای اقدامات لازم در وضعیتی هستند که ترامپ برای تحمیل «توافق کثیف» بر اوکراین تلاش کند. در این مرحله با توجه به اختلافات کنونی، به ویژه بین فرانسه و آلمان، روشن نیست که این برنامه ریزی به پاسخی واحد بینجامد. اروپا باید اولویت ها و راهبردهایی را برای مقابله با دولت دوم ترامپ و واقعیتهای جدید تدوین کند.
خطر فعلی
مهمترین نگرانی اروپا همچنان آینده روابط راهبردی آمریکا-اروپا به ویژه در رویارویی با تهدید روسیه است. از نظر بایدن آمریکا بخشی مهم از اتحادها در اروپا و شرق آسیاست اما ترامپ بر معاملات کوتاه مدت و روابط تجاری متمرکز است.پس از حمله به اوکراین، بایدن فهمید اگر با اتحاد با اروپا نتواند به روسیه پاسخ دهد موقعیت آمریکا در ایندوپاسیفیک ضعیف میشود.
انتظار میرود با افزایش فشار چین بر تایوان چالشها برای آمریکا در آسیا افزایش یابد و احتمال درگیری نظامی بالا است. با وجود طرح «رنگینکمان 5»، احتمالا آمریکا در حال حاضر چین را در اولویت قرار میدهد. این امر بر توانایی مدیریت بحرانها در اروپا و ایندوپاسیفیک تاثیر میگذارد.
بعد هستهای عامل مهمی برای آینده نظم امنیتی اروپاست. پس از حمله به اوکراین رویکرد بایدن در خصوص ارسال تسلیحات به اوکراین تغییر کرد. آمریکا و اروپا دیدگاه متفاوتی در مورد کنترل تنش هستهای دارند. بیمیلی آمریکا به دخالت در اوکراین میتواند بر چگونگی واکنش کشورهای اروپایی به حمله آمریکا به یک کشور ناتو تأثیر بگذارد. اگر ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2024 پیروز شود، این وضعیت میتواند جدیتر شود.
گزینههای اروپا
تهدید روسیه به عنوان یک اولویت اصلی تلقی میشود و اکثر اعضای اروپایی ناتو در حال افزایش بودجه دفاعی خود هستند. اتحادیه اروپا با ابتکاراتی مانند صندوق دفاع اروپا و تسهیلات صلح اروپا در عرصه دفاعی-صنعتی فعالتر میشود.
اروپا به پول و تلاش بیشتری برای جبران فشار ناشی از کاهش تعهدات آمریکا در برابر ناتو نیاز دارد. شاید لازم باشد اروپاییها به دنبال جایگزینی برای تضمین هستهای آمریکا باشند که در حال حاضر زیربنای تعهد ماده 5 پیمان ناتو است. بحثهایی درباره اروپاییسازی بازدارندگی هستهای مطرح شده است. فرانسه تمایل خود را در این خصوص ابراز کرده است.
ممکن است تقویت بعد اروپایی بازدارندگی هستهای محتملتر از تضمین گسترش بازدارندگی توسط آمریکایی به رهبری رئیسجمهوری باشد که تصور میکند اروپا بیشتر از آمریکا به ناتو نیاز دارد. این مساله که آیا این ائتلاف به یک نهاد تحت رهبری اروپا تبدیل خواهد شد یا خیر، احتمالاً در صورتی مطرح خواهد شد که آمریکا به شریکی غیرفعال در ناتو تبدیل شود. یک جایگزین برای رهبری اروپا میتواند احیای بند کمک نظامی پیمان بروکسل باشد.
یک جنبه راهبردی مهم دیگر برای اروپا چرخش به سوی آسیا است که نه تنها برنامهریزی بلکه اجرای آن نیز پیچیده است زیرا به نهادها و مهارتهایی متفاوت نیاز دارد.
اگرچه آمریکا به طور جامع ایندوپاسیفیک را به عنوان یک منطقه تعامل راهبردی پذیرفت اما دولتهای اروپایی این کار را منقطع و دیر انجام دادند به طوری که باعث شد آمریکا به آنها به عنوان بیگانه، بازیگران کوچک و عامل حواس پرتی نگاه کند.
بهبود فرآیندها به تنهایی برای حل تضادهای منافع ناشی از سوداگری (مرکانتیلیسم) با ویژگیهای راهبردی کافی نیست. اروپا که در میانه رقابت ابرقدرتها گرفتار شده باید به شکلی ماهرانه از ارزش ایجاد مزاحمت استفاده کند که اگر با مهارت مدیریت شود، ابزاری موثر خواهد بود. اگرچه رهبران اروپایی متوجه هستند که نقش راهبردی آنها در ایندوپاسیفیک حاشیهای باقی خواهد ماند اما اغلب به این نتیجه رسیدهاند که شراکت در ریسک با آمریکا، به ویژه در فعالیتهای دریایی و هوایی تا حد زیادی برای آنها ضروری است.
توانایی اروپا برای آماده شدن برای جهان و قارهای که نقش آمریکا در آن اساسا تغییر کرده است، به دو پدیده اروپایی بستگی دارد: اول، روند افزایش نیروهای سیاسی اقتدارگرا و اغلب بدبین به اتحادیه اروپا و حامی روسیه که پوپولیسم به آن دامن میزند. دوم، مشکلات معمول فرانسه و آلمان در ایجاد یک رویکرد مشترک برای برنامهریزی راهبردی.
توافق اساسی این دو کشور برای هر موضوع مهم امری ضروری است. دو طرف با درک این موضوع معمولا مصالحهای طراحی میکنند اما این کار همیشه به زمان و تلاشی قابل توجه نیاز داشته است. احتمال دارد با توجه به نزدیک بودن انتخابات آلمان در پاییز 2025، در این دوره بیشتر شاهد انفعال باشیم. زیرا اعضای ائتلاف حاکم در برلین برای کسب مزایای سیاسی در حال رقابت هستند. این امر باعث مطرح کردن این مساله مهم است: آیا اروپا آمادگی واکنش مؤثر به تغییر تمرکز آمریکا به داخل و به شرق آسیا را دارد؟ این تغییر تمرکز در صورت پیروزی ترامپ با سرعت و به شکلی فاجعه بار رخ خواهد داد و در صورت پیروزی بایدن به کندی و با آسیب کمتری اتفاق خواهد افتاد.